به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ آئین افتتاحیه مدرسه علوم انسانی روزگار نو، صبح امروز چهارشنبه ۸ آبان با حضور رضا داوری اردکانی و محمد رجبی برگزار شد.
رضا داوری اردکانی، در این مراسم ضمن تبریک به مناسبت افتتاح این مدرسه علوم انسانی گفت: مدرسه روزگار نو آغاز خوبی است گرچه چند بار است که این آغاز تکرار می شود و این نشانه همت دوستان من است که مشکلات آنها را از راه باز نمی دارد و دوباره به کاری اهتمام کردند که از ۲۰ سال پیش می خواستند انجام دهند.
رئیس فرهنگستان ادامه داد: علم به معنای عام لفظ (علم به معنای حکمت باشد یا در رأس آن حکمت باشد) باید حلال همه مشکلات باشد و ما باید به علم وفادار باشیم.
غربی ها با تأسیس علم اجتماعی معنی تاریخ را تغییر دادند
عضو شورای عالی مدرسه علوم انسانی روزگارنو افزود: شعارهای این مدرسه امیدوارکننده است. هر طرح و نامی انسان را یاد چیزی می اندازد. وقتی روزگار نو را دیدم یاد مجله ای افتادم که مرحوم عباس اقبال آشتیانی آن را پایه گذاری کرد. ما همیشه علم تاریخ داشته ایم. اما غربی ها که علم اجتماعی را تأسیس کردند، معنی تاریخ را نیز تغییر دادند. در فرهنگ غربی، تاریخ یک امر نو است. فکر تاریخی به عنوان یک تز و یک نظر و یک طرح که یک سیستم و فکری را بنیان گذاشت، وجود نداشت.
داوری اردکانی گفت: عباس اقبال آشتیانی، بنیان گذار وضع تازه ای در تاریخ بود. نباید تصور کرد که چون با چند نظر یک شخص مخالفیم، باید کل شخصیت وی را زیر سوال ببریم. عباس اقبال فرد بزرگی است و کار بزرگی در تاریخ انجام داده، ولی ممکن است من برخی نظرات او را قبول نداشته باشم. ما امروز خیلی به تاریخ و امثال عباس اقبال نیاز داریم.
دستگاه های علمی ما به علوم انسانی وقعی نمی نهند
این چهره ماندگار فلسفه ادامه داد: علوم انسانی که امروز یکی از مسائل ماست و گرفتار آن هستیم، مشکل هایی دارد. اول اینکه دستگاه های علمی ما و مراکز سیاست علم ما به علوم انسانی وقعی نمی نهند.
وی افزود: امیرکبیر به داروسازی و پزشکی و... نیز داشت و هیچ مجالی برای علم اجتماعی آن روز نبود. آن روز ورود علوم اجتماعی به ایران وجهی نداشت و به درد ما نمی خورد. در پایان قرن ۱۹ دورکهایم بیش از صدهزار صفحه مطلب نوشت که نصف آن در دفاع از علوم اجتماعی است. لذا علوم اجتماعی نیاز به دفاع و توجیه داشته است.
داوری اردکانی گفت: در ایران در آن زمان اگر کسی کتابی مثلاً در حوزه اقتصاد می خواند، نه زمینه ذهنی لازم را داشت که آن را بفهمد، نه آن کتاب وصف چیزی بوده که در اطراف خود می دیده و آن کتاب برایش بی معنا و بی وجه بوده است.
وی ادامه داد: وقتی می گوییم علوم انسانی علم آزادی است، هر کسی یک چیز از آن می فهمد. ما علوم انسانی می خوانیم چون از جامعه قدیم جدا شدیم. از زمان مادها تا دوره اسلام نمی دانم تاریخ ایران و شیوه زندگی چقدر تغییر کرده است. ابوریحان بیرونی همانطور زندگی می کرد که اخلاف او در صد سال پیش از آن زندگی می کرده اند.
چاره ای از دگرگون شدن نداریم
وی افزود: اما عالم ما عالم متغیر است و ما چاره ای از دگرگون شدن نداریم. این دگرگون شدن چگونه باشد باشد و امکان های آن چیست؟ آیا من مثل سنگ و درخت تابع شرایط و اقتضائات هستم؟ یک تاریخ به وجود آمده و اسم آن تجدد است، هر طور گسترش یابد من هم باید تابع آن باشم؟ تجدد هم این را نمی خواهد.
داروی اردکانی گفت: بنابراین من باید بیاندیشم که در برابر کدام جهان هستم. چگونه می توانم باشم و منحل نباشم؟ اینکه می گویم علوم انسانی علم آزادی است، باید فکر کنم چگونه می توانم آزاد باشم و راه های موجود کدام اند، لذا ناگزیر باید علوم اجتماعی را بدانیم.
وی ادامه داد: در سیاست گذاری علمی و فرهنگی ما این گمان غلبه کرد که اگر فیزیک و مکانیک و شیمی داشته باشیم، از مزایای تجدد بهره مند خواهیم شد. در حالی که اینگونه نیست. فیزیک و شیمی را نمی توان به هر جایی برد و توقع داشت منشاء اثر باشد.
نیاز ما به دانش است نه دانشمند
وی افزود: امروز علم ما، علم ضعیفی نیست. ما دانشمندان بزرگی در داخل و خارج کشور داریم. همه ایرانیان خارج از کشور ایران را دوست دارند و حاضرند به کشور خدمت بکنند. نیاز ما به دانش است نه دانشمند. ما نیازمند این هستیم که دانش را در جای خود قرار دهیم.
داوری اردکانی گفت: علوم قدیم شرف ذاتی داشتند و برای کمال خوانده می شدند. امروز پژوهش برای این است که انسان به کمال برسد؟ خیر.
جهان کنونی را در فیزیک نمی توان شناخت
وی ادامه داد: علم امروز، علم کارساز است. مقاله نوشتن برای همین است. مقاله خوب است، اما سیاست علم کشور نمی تواند مقاله نوشتن باشد. مقاله برای این است که دانشگاه در مقامی باشد که بتواند به بازار و بنگاه ها مدد برساند. در ژاپن و آمریکا اینگونه است، اما مقالات ما به خارج پرتاب می شود و در کلاس و کتاب ما نمی آید.
وی افزود: نظر من این است که ما از علم هیچ چیز نمی فهمیم. از علم دانستن، مددکار هایی دارد و چیزهایی می تواند به ما کمک کند. علوم انسانی و بیشتر فلسفه می تواند به ما علم را بیاموزد.
داوری اردکانی گفت: علم انسانی را باید با نظر انتقادی بخوانیم. شما باید به قصد علم آموزی به سوی علم بروید. اگر تسلیم حق باشیم هیچ علمی ما را گمراه نمی کند.
وی ادامه داد: ما به علوم اجتماعی نیاز داریم چراکه باید جهان کنونی را بشناسیم. جهان کنونی را در فیزیک نمی توان شناخت، بلکه در تاریخ غرب می توان شناخت. این علوم باید آموخته شود تا به ما مجال فکر کردن بدهد. اینها وضع کنونی عالم است. این وضع را باید بشناسیم تا اکنون خود را بشناسیم. ما اروپا را می شناسیم برای اینکه اثری در جهان دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
نظر شما